مسیر همۀ کسب‌وکارها مانند یک ترن هوایی است؛ پر از وحشت بوده و هر لحظه ممکن است در آن با تغییری غیر منتظره روبه‌رو شوید.

مسیر بعضی کسب‌وکارها هم گاهی ماندد یک ابریشم نرم و آرام است و گاهی دقیقاً برعکس می‌شود. حال بعضی از افراد با اینکه با روند پر فراز و نشیب آن آشنا هستند، سعی می‌کنند به جای اینکه از مسیر لذت ببرند همه خطرات آن را به جان می‌خرند.

بعضی اوقات برخلاف تلاش‌های بسیاری که می‌کنید نتیجه دلخواهتان را نمی‌گیرید و آن همه سخت‌کوشی بی‌فایده می‌ماند. آیا تابه‌حال بعد از چنین اتفاقی از خودتان پرسیده‌اید چرا؟ چرا کسب‌وکارم با وجود این همه تحقیقات، تکنیک‌ها، اطلاعات، برنامه‌ریزی‌ها و طراحی‌هایی که کرده‌ام رشدی نمی‌کند و آن‌طور که باید موفق نشده‌است؟

بگذارید به چند نمونه از مشکلاتی که کسب‌وکارها در فعالیت‌های روزانه‌شان با آن‌ها مواجه می‌شوند اشاره‌ای کنم.

  1. سعی کردم طبق برنامه پیش بروم اما…

اولین نکته‌ای که باید در توسعه کسب‌وکار به آن توجه داشته باشیم، داشتن برنامه است. برنامه‌ریزی چه کوتاه‌مدت باشد و چه بلندمدت، داشتن آن برای هر کسب‌وکاری ضروری است. با این حال بسیار دیده شده که بعضی از کسب‌وکارها با وجود برنامه‌ریزی نتیجه دلخواهشان را نمی‌گیرند. همیشه شرایط غیرقابل پیش‌بینی وجود دارد که نمی‌گذارند کارها طبق برنامه‌ریزی پیش بروند.

  1. استراتژی بازاریابی من خیلی دقیق و متفکرانه بود اما خوب عمل نکرد

شاید محصولتان از خیلی از رقیبانتان بهتر باشد اما آیا مطمئنید که نحوه ارتباط برقرار کردنتان با مشتری‌های احتمالی درست است؟ آیا هیچ‌گاه درمورد ابزاری که برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنید فکر کرده‌اید؟ آیا هنگام طراحی استراتژی تبلیغاتی‌تان توجه خود را فقط به بخش مشتری خاصی معطوف کرده‌اید؟ درمورد طراحی بسته‌بندی‌تان چطور، فکر کرده‌اید؟

مطمئنم این سؤال‌ها شما را وادار به تفکر عمیق درمورد استراتژی‌های بازاریابی‌تان کرده‌است!

  1. کسب‌وکار من نمی‌تواند بین این همه رقیب به چشم بیاید

در بازاری که می‌دانید خیلی‌ها منتظرند مشتری‌هایتان را از دستتان بقاپند، چه کار کرده‌اید تا کسب‌وکارتان متمایز باشد؟ آیا شما از رقیب‌هایتان بهتر یا متفاوت هستید؟ آیا فکر نمی‌کنید که با محتاط بودن دارید پیروزی کسب‌وکار خود را به خطر می‌اندازید؟

  1. نمی‌توانم در کمتر از سی ثانیه توضیح دهم که کسب‌وکارم درمورد چیست

این روزها برندها باید به این مسئله فکر کنند که چرا مشتریان باید حاضر باشند چند دقیقه از وقتشان را صرف گوش دادن به محصولات یا خدمات پیشنهادی آن ها کنند. از خودتان بپرسید که آیا می‌توانید کسب‌وکارتان را در کمتر از سی ثانیه دقیقاً توصیف کنید؟ اگر نه، پس چطور می‌خواهید در یک مدت کوتاه توجه مخاطب‌ها را به خود جلب کنید؟

  1. بینش من به نظر قدیمی می‌رسد

در بازار ابزار بی‌شماری وجود دارند که هرکدام مقتضیات خاص خودش را دارد، به همین خاطر برندها نمی‌توانند خودشان را به‌صورت صریح در بازار جا بیندازند یا به دیگران بشناسانند. بعضی اوقات طرح لوگوی برند با ظاهر کلی شرکت جور در نمی‌آید، بعضی وقت‌ها طراحی بسته‌بندی قدیمی است و گاهی ترکیب رنگی آن ارزش‌های برند را به خوبی نشان نمی‌دهد.

  1. من تنوع محصولاتم را زیاد کردم و حالا نام برندم دیگر با محصولاتم همخوانی ندارد

نام برند باید به گونه‌ای باشد که به محض شنیدنش مشتری بداند قرار است چه محصولی به آن‌ها ارائه دهید یا باید آن‌قدر قابل توسعه باشد که بتوانید خدمات و محصولات متنوع زیادی را تحت این نام ارائه دهید و مااند Nestle بتوانید بدون اینکه تصویر کلی برند خراب شود همه محصولات را پوشش دهید.

آیا برند شما این‌گونه است؟

  1. آیا کاری وجود دارد که خارج از کسب‌وکارم برای آن انجام دهم؟

برندها معمولاً می‌دانند چه پیامی باید به مشتریان احتمالی بدهند یا اینکه بهترین لوگو و بسته‌بندی مناسب برایشان چیست اما بعضی از آن‌ها از آنچه خارج از کسب‌وکارشان به جامعه می‌دهند غافل هستند. امروزه یکی از مهم‌ترین اقدامات کسب‌وکارها این است که افق‌های دید شرکتشان را گسترش دهند، درمورد مسائل خارج از کار اطلاعات و تجربه کسب کنند و در قبال افراد مسئولیت‌پذیری اجتماعی داشته باشند تا مشتریان بدانند برند آن‌ها نماد چیست، طرفدار کیست و چه کار می‌کند. آیا شما هم این کار را می‌کنید؟

  1. به نظر کارمندان شرکتم انگیزه‌ای ندارند

هیچ موتوری به تنهایی کار نمی‌کند؛ قطار هم فقط درصورتی می‌تواند رو به جلو حرکت کند که چندین موتور دست به دست یکدیگر کار کنند و آن را به حرکت دربیاورند. پس اگر قصد توسعه کسب‌وکاری را دارید، همکاری شرط اول آن است. آیا به کارمندان خود فضای کافی برای رشد شخصی و حرفه‌ای‌شان را داده‌اید؟ آیا بین کار و زندگی‌شان تعادلی وجود دارد؟

  1. به نظر می‌آید نمی‌توانم هیچ ارتباطی با مخاطبان برقرار کنم

دنیا تغییر کرده و کسب‌وکارها نیز دارند همزمان با آن تغییر می‌کنند. امروزه می‌توانید با فروش مجازی شخصاً و جدا جدا به مشتریان محصولتان را بفروشید و آن را درب در منزلشان تحویل دهید. آیا تا به حال سعی کرده‌اید مسیر کسب‌وکارتان را با توجه به نیازها و خواسته‌های مشتری ها تغییر دهید؟

  1. محصولات من از محصولات رقیبانم بهتر است اما آن‌ها بیشتر از من فروش دارند. چرا؟

این اتفاق تقریباً برای همه می‌افتد. شرکت‌ها می‌دانند که محصولاتشان از بقیه بهتر است اما باز هم نمی‌توانند از آن ها پیشی بگیرند. شاید روش فروش رسانه‌ای‌شان درست نیست! شاید هم تبلیغاتشان به اندازه کافی جذاب نیست!

راه‌حل چیست؟

باید با یک مشاوره تبلیغات تماس بگیرید و او را استخدام کنید. بله، درست شنیدید!

می دانم که خودتان همه کارهای ممکن را درباره مدیریت کسب‌کارتان بررسی می‌کنید اما گاهی لازم است درمورد بعضی از مسائل با متخصصان این کار مشورت کنید زیرا آن‌ها درک خوبی از بازار دارند و می‌دانند بهترین اقدام برای برندتان چیست. اگر در کسب‌وکارتان از یک مشاور تبلیغات کمک بگیرید باعث می‌شوید بهتر فکر کنید، بهتر برنامه‌ریزی کنید و در نهایت بهتر عمل کنید!

این مشاورها با رویکردهای عملی و موثرشان به تبلیغات شما ابعاد خلاقانه و زیبایی می‌دهند و کمکتان می‌کنند با تصمیم‌های شجاعانه‌ای که می‌گیرید در بازار برجسته و درخشان شوید.

افراد نمایندگی تبلیغات به خوبی می‌دانند چطور باید یک برند از پیش تأسیس شده را توسعه دهند، چطور باید برندی را از صفر بسازند یا تغییراتی که خواه ناخواه برای شرکتتان به وجود آمده‌است را مدیریت کنند. نمایندگی تبلیغات کمکتان می‌کند نه تنها شرایط خارجی، بلکه اوضاع داخلی شرکت را نیز بهبود دهید.

وقتی یک مشاور تبلیغات خلاق در کنار خود داشته باشید، برای تمام آن نگرانی‌هایی که ذکر کردیم راه‌حلی پیدا می‌کنید. بهترین کار برای رشد و پیشرفت در زمینه فروش و برندسازی همکاری با مشاوران تبلیغاتی کارآزموده و موفق است.

در حال ارسال
نظرات کاربر
۰ (۰ رای)
advanced-floating-content-close-btn

ارسال فایل